عمــــــــــــار ، مونس غمهای من

چرا از نی نی وبلاگ رفتم؟

1391/5/10 1:21
نویسنده : سمیه
131 بازدید
اشتراک گذاری

از وبلاگ ღ طعم بهشتღ

سلام:

قصد نداشتم این پست رو بنویسم.اما چند نفر از دوستان مایل بودند علت اینکه من دیگه توی نی نی وبلاگ حضور نخواهم داشت رو بدونند.

امیدوارم به هیچ کس برنخوره.من همه ی مادرای نی نی وبلاگ رو دوست دارم و برای افکارشون ارزش قائلم.

1- متاسفانه نی نی سایت و نی نی وبلاگ فضایی شده برای به رخ کشیدن داشته ها.هر مادری سیسمونی کودکش رو از ریز تا درشت به نمایش میزاره،برای هر مناسبت کوچکی جشن های آنچنانی گرفته میشه و هدیه های آنچنانی و...

من نمیگم این بده،هر خانواده ای رسم و رسومات خاص خودش رو داره که البته همه ی رسوم هم مورد تایید نیستند.

اما چیزی که این وسط مهمه ، دل ِ اون مادر یا کودکیه که حسرت یک دونه از اون وسایلی رو میخوره که شما برای فرزندتون خریداری می کنید.

با کمال شرمندگی من هم به این درد گرفتار شده بودم که خدا رو شکر با رفتن از نی نی وبلاگ این فکر های لغو و بیهوده هم از سرم افتاد.

هیچ می دونید هستند کودکانی که بیشترین عیدیشون در نوروز 5 هزار تومانه؟

اون وقت توی نی نی وبلاگ دیدم بچه هایی رو که پایین ترین عیدی که میگیرند 20 هزار تومانه.

تاوانی رو که باید برای یه دل شکسته بدید خییییییییلییییی بیشتر از اونیه که فکرش رو بکنید.

من خودم به عینه دیدم کسانی رو که برای جهیزیه و یا سیسمونی فرزندشون هزینه های آنچنانی کردند و خلاصه سنگ تمام گذاشتند اما همین افراد دارند با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند که اگر همه ی ثروتشون رو همم جمع کنند نمی تونند با اون مشکلاتشون رو حل کنند.

چقدر خوبه به جای این همه خرج های اضافی و به نمایش گذاشتن سیسمونی و جشن های آنچنانیمون کمی هم به فکر کسانی باشیم که حتی به نون شبشون هم محتاجند.

دلیل و بهانه ی بنی اسرائیلی هم برای گفته های من زیاده از قبیل اینکه:

خوب ما داریم ثبت خاطرات می کنیم،می خوایم اینا واسه بچه هامون بمونه.و...و...و....

اما اگه صاف و صادق کلاهمون رو قاضی کنیم می بینیم که جز این نیست.

باور کنید که خدا صدای دل ِشکسته رو خیلییییییییییی زود می شنوه.

 

2- فرض رو بر این بگیرید که من جزو یک سازمان جاسوسی هستم و قصد دارم کسی رو از داخل ایران برای ترور یک شخصیت مهم انتخاب کنم.نیاز دارم فردی رو با خصوصیات و خلقیات مشخصی پیدا کنم.

بهترین جا برای پیدا کردن چنین فردی نی نی وبلاگه. چرا؟

چون مادران عزیز.ریز تا درشت زندگی خصوصیشون رو توی نی نی وبلاگ می نویسن و تمامی اطلاعاتی رو که یه سازمان جاسوسی در عرض چندین سال میخواد بدست بیاره در عرض چند دقیقه در معرض استفادش قرار میدن.

ف ی س ب و ک هم همین کاربرد رو داره که متاسفانه ما با سادگی تمام ازش به عنوان پل ارتباطی با دوستان و آشنایان استفاده می کنیم.

 

آره.خیلی خنده داره..شاید بنظر ابلهانه باشه.

اما حقیقت داره.

من به این کار ندارم که شما چقدر حرفهای من رو قبول دارید اما این حقیقت ِ محضه.کافیه کمی روی گفته های من تامل و تدبر کنید.

یک نظر سنجی ساده توی وبلاگتون هم می تونه مهری بر صحت گفته های ِ من باشه.

 

حدس می زنم اگه مدیریت نی نی وبلاگ این پست رو ببینه فورا وبم رو پاک کنه.

هر چند که حیفم میاد از پاک شدن این وب و نظراتی ک دوستان برام دادن

اما گاهی برای گفتن حرف حق باید تاوانی سنگینتر از این داد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دخملی
10 مرداد 91 2:56
وای عزیز دلم... بیا تو وبم دقیقا تو 3 پست قبل من که برا دختری جونمون کتاب خریدیم عین عین همین مطلب رو منم نوشتم.... من از مسابقه اتاق من متنفر بودم با اینکه میتونستم خودمم عکسی بزارم... من برا دخترم که بیشتر از همه وجودم میخوامش هنوز1دونه عروسک هم نخریدم و هر عروسکی خونمونه مال خودم بوده.... جشن دندونی.....جشن سیسمونی ...جشن اینجوریش....جشن اون جوریش.... ما با اینکه میتونیم هرگز از این کارا نمیکنیم بخواییم شادی کنیم یه صدقه میدیم و تمام.... دلم به حال شادی های بچه های امروزی میسوزه که غرق در تمایلات و چشم و هم چشمیای مادر پدراشونن... حتما بهم سر بزن دوست جونی خیلی دوست دارم الان اگه جای دیگه ای وب داری آدرسشو به منم بدی....من کشته مرده صداقتت شدم همین
دخملی
10 مرداد 91 2:57